ارائه متن پیش نویس قطعنامه تشدید تحریم ها علیه ایران به اعضای شورای امنیت سازمان ملل و گمانه زنی درباره مفاد این پیش نویس در
خبرگزاریهای غربی بازتاب گستردهای داشت. به عنوان نمونه روزنامه لوموند که از روزنامه های پر مخاطب فرانسوی است با تاکید بر توافق سخت پنج بعلاوه یک که منجر به این پیش نویس شده آنرا فاقد نکته تازه ای درباره ایران دانست.
این در حالی است که نمایندگان اعضای غیردائم شورای امنیت سازمان ملل متحد دوشنبه هنگام شرکت در نشست نیویورک برای بحث بر سر پیشنویس قطعنامه جدید علیه برنامه هستهای ایران از این تصمیم ابراز شگفتی کردند و سفیر آفریقای جنوبی در سازمان ملل، با تأکید بر اهمیت دریافت گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص موضوع هستهای ایران گفت: «من میخواهم بشنوم که چرا آنان (حامیان پیشنویس قطعنامه) در این زمان به چنین اقدامی مبادرت میکنند. گزارش آژانس مهم است زیرا دیدبان اتمی سازمان ملل، متخصصان این حوزه را در اختیار دارد.»
از برآیند آنچه مرور گردید چنین بر می آید که تلاشهای اخیر آمریکا و متحدانش برای صدور یک قطعنامه جدید نه از باب رویه سابق که در چارچوبی جدید دنبال می شود، چارچوبی که در پی آیه یاس خوانی های برخی چهره های تندرو پس از تحریم های گذشته موضوعیت یافته است؛ زهر خودباختگی این جماعت سعی داشت در دل مردم تخم تردید بکارد و با بزرگنمایی آثار قطعنامه های شورای امنیت دورنمایی تاریک را به نمایش گذارد تا به اثبات برساند مرد این معرکه نه اصولگرایان که اصلاح طلبانند.
در همین راستا سایتهای خبری و روزنامه های آنان در تلاشی هماهنگ به سیاه نمایی کارنامه سیاست خارجی اصولگرایان در مجلس هفتم و دولت نهم پرداختند تا دستاوردهای بی نظیری که با دیپلماسی فعال فعلی به دست آمده بود را در افکار عمومی به فراموشی سپارند.
همزمان با طرح پیش نویس سومین قطعنامه برخی رسانه های غربی نیز به بررسی هدفمند پیامدهای اقتصادی این تحریمها بر اقتصاد این کشور می پردازند و با اذعان به اینکه غرب و آمریکا از طریق این تحریمها نخواهد توانست تاثیر ملموسی بر اقتصادی جاری ایران بگذارد اما تلاش نموده اند همچنان دورنمای تیره و تار اقتصادی برای جمهوری اسلامی که به منزله اثرات واقعی تحریمهاست به نمایش در آورند و راهکار آنرا تعلیق غنی سازی عنوان نمایند که می تواند مقدمه ای برای گفتگو میان تمدن ایرانی با تمدن غربی باشد.
این ادبیات در آخرین نطق سالیانه بوش نیز مشهود بود که تلاش نمود با تفکیک مردم از دولت فعلی ایران، شرایط پیش آمده میان دو کشور را به دولتمردان ایران نسبت دهد و فراموش نمود که این آمریکا بود که با رفتارهای استعمارگرانه خود این رشته را گسسته بود و سرآغاز این قطع ارتباط با انقلاب مردمی ایران در سال 1357 و تسخیر لانه جاسوسی توسط مردم و نه مسئولان موضوعیت یافت.
با این وصف به نظر می رسد تلاش آمریکا برای تصویب قطعنامه ای با کارکرد سیاسی، تنها یک تفسیر در پی دارد؛ عملی شدن وعده بوش به حمایت از اصلاح طلبان ایران در آستانه انتخابات ایران!
بوش که چندی پیش در فرودگاه و پیش از آغاز سفرش به خاورمیانه گفته بود از اصلاح طلبان در تهران حمایت می کند اینبار در کنگره آمریکا با ابراز نگرانی از به قدرت رسیدن مجدد اصولگرایان گفته است « ما در برابر تندروهایی که با حکومت در تهران جسور شده اند می ایستیم»